پائولو بایا: برزیلیها بار دیگر مسحور مسائل عمومی شدند
در میان صداهای متعددی که در ماههای اخیر در تلاش برای روشن کردن چرخ دندههای تظاهراتی که در سراسر کشور پخش شد، یکی از آنها به ویژه از چهار باد در مطبوعات طنین انداز شد. متعلق به پائولو بایا، جامعه شناس، دانشمند علوم سیاسی، فعال حقوق بشر و استاد دانشگاه فدرال ریودوژانیرو (UFRJ) است. بایا، محقق رشتههایی که او آن را جامعهشناسی شهرها و عواطف نامید - مطالعه رابطه بین شهرها، قدرت و رفتار سیاسی و اجتماعی - پدیدهای را روشن کرد که به همان اندازه بیسابقه بود که گنجاندن آن در یک چارچوب واحد دشوار بود. تبیین، اشاره، بحث، نقد و پرداخت. ژوئیه گذشته، هنگام خروج از خانه برای پیاده روی روزانه در امتداد آترو دو فلامنگو، محله ای در پایتخت ریودوژانیرو، قربانی رعد و برق آدم ربایی شد. مردان مسلح و کلاه پوش این پیام را دادند: "در مصاحبه ها از پلیس نظامی بد نگویید" - کمی قبل از این قسمت، محقق به طور علنی بی عملی افسران پلیس در برابر غارت در لبلون و سایر اقدامات جنایتکارانه را محکوم کرده بود. گوشه ای چند هفته ای شهر را ترک کرد و با قدرت برگشت. او توجیه می کند: «من نمی توانم سکوت کنم، زیرا حق آزادی بیان را نقض می کنم، حقی که به سختی به دست آمده است». در زیر ببینید که آکادمیک هندی تبار و در نتیجه پیرو هندوئیسم، بودیسم تبتی وآنها. من باید آنها را درک کنم.
در زندگی روزمره چگونه معنویت و خودشناسی را پرورش می دهید؟
یکی از فعالیت های اصلی من در این زمینه مدیتیشن است. من هر روز صبح و همچنین قبل از خواب مدیتیشن می کنم. من روش های غیرفعال و فعال مانند یوگا و رقص دایره ای را جایگزین می کنم. پیاده روی روزانه در محله فلامنگو، جایی که من زندگی می کنم، به عنوان لحظه ای برای ارتباط با این حوزه معنوی تر و منبع تعادل عمل می کند.
صوفیه باید - خوشبختانه با صدای بلند و واضح - در مورد جهت گیری این غول وطن، به گفته او، بیدارتر از همیشه بگوید. ?من در طول ده سال مسائل مربوط به خشونت، جنایت و فاولا را مطالعه کرده ام. متوجه شدم که چیز جدیدی وجود دارد - خدمتکاران خانه و همچنین کارگران ساختمانی چیز دیگری در زندگی می خواستند. تا آن زمان از نظر اقتصادی فقط یک درک وجود داشت (این جمعیت بیشتر ماست و ماشین و یخچال و ... مصرف می کنند). آنجا متوقف شد. چیزی که از خودم پرسیدم این بود: "اگر آنها چنین اقلامی را مصرف می کنند، چه احساسات و عواطفی در آنها شروع می شود؟"
و چه چیزی کشف کردید؟
اتفاق می افتد که برزیل دیگر پایگاه عظیمی از مردم فقیر، طبقه متوسط کوچک و تعداد کمی از افراد ثروتمند ندارد. ما چند نفر ثروتمند بسیار ثروتمند، چند نفر فقیر بسیار فقیر و یک طبقه متوسط بزرگ داریم. و فرد فقط به این دلیل که شروع به خرید تلویزیون و کامپیوتر، ماشین یا موتور سیکلت می کند به طبقه متوسط تبدیل نمی شود. او به عنوان یک طبقه متوسط شروع به آرزو می کند، یعنی ارزش های خود را تغییر می دهد. آنها می خواهند با آنها خوب رفتار شود، مورد احترام قرار گیرند، خواهان عملکرد نهادها و مشارکت در فرآیند تصمیم گیری هستند. این نگرانی های مشترک چنین جنبش های متفاوتی را متحد کرد.
علائم نارضایتی جمعی که اخیراً در سراسر کشور شیوع یافته بود، قبلاً درهر روز؟
حداقل هفت سال پیش، علائم قابل توجه بود، اما نه به اندازه و نسبت فعلی. اینجا یک عصبانیت بود، یک نارضایتی دیگر آنجا. شگفتی کاتالیزور بود: افزایش کرایه اتوبوس، که میلیون ها نفر را به خیابان ها آورد. بیش از 3700 شهرداری تظاهرات را ثبت کردند. واقعیتی بیسابقه.
آیا میتوان موضوعات اساسی را در پیچ اعتراضات شناسایی کرد؟ منقرض شود بیایید بگوییم، این موضوع کلان است. اما هر گروه شروع به ادعای خواسته های خود کردند. در نیتروی، حدود 80 دختر را دیدم که این تابلو را به نمایش گذاشتند: "ما یک شوهر واقعی می خواهیم که به ما احترام بگذارد، زیرا هیچ کمبودی برای داشتن رابطه جنسی وجود ندارد". خبرنگاران اطراف من فکر می کردند که این کار پوچ است. اما من از آنها خواستم در گفته ها تجدید نظر کنند. آنها برای احترام فریاد می زدند. آنها مسئله جنسیت را مطرح کردند و تنفر را محکوم کردند. برنامه های مختلفی وجود دارد، اما با یک احساس مشترک متحد می شوند. تکرار میکنم: همه این گروهها میخواهند شناخته شوند، مورد احترام قرار بگیرند و در فرآیند تصمیمگیری شرکت کنند. به یاد دارم که در ابتدای تحقیقم از کتاب سلام برزیل اثر روانکاو ایتالیایی کنتاردو کالیگاریس الهام گرفتم. در آن، یک خارجی عاشق این سرزمین سعی می کند بفهمد چرا برزیلی ها می گویند برزیل بد است. او نتیجه گرفت که این به این دلیل است که برزیل به فرزندان خود اجازه ورود نمی دهددر خود وطن اما اکنون میخواهیم وارد شویم و شرکت کنیم، به همین دلیل است که فریاد میزنیم: «برزیل مال ماست».
همچنین ببینید: نحوه پرورش کاکتوس پیتایا در خانهآیا احساساتی مانند شورش، خشم و عصبانیت میتوانند تغییرات مؤثری ایجاد کنند یا خطر محدود شدن را به دنبال دارند. به هیاهو؟
در تظاهرات خشم بود، اما نفرت نبود، مگر در گروه های منزوی. به طور کلی، این امید وجود داشت که جهان بتواند تغییر کند و در عین حال، از همه نهادها - احزاب سیاسی، اتحادیهها، دانشگاهها، مطبوعات - بیزاری. اما برای اینکه احساسات به تغییر تبدیل شود، نهادها باید گوش های حساسی داشته باشند و سعی نکنند این احساس را دستکاری کنند. فقط کاهش ارزش بلیط اتوبوس فایده ای ندارد زیرا مزاحمت ادامه خواهد داشت. حال اگر نهادها به روی مشارکت مردمی باز شوند و شروع به کار کنند... موضوع باید وارد مدرسه و مرکز بهداشت شود و احساس کند که به خوبی حضور دارد. باید بررسی شود که حمل و نقل عمومی کیفیت ارائه می دهد. سپس نهادها نه تنها ثابت میکنند که شروع به تغییر کردهاند، بلکه در خدمت کسانی هستند که همیشه باید باشند. ملت سرکوب شده به نظر می رسید - احتمالاً در نتیجه سال ها دیکتاتوری نظامی - یک بیداری است. به این معنا، مردم برای چه چیزی بیدار می شوند؟
آنها سیاسی شدند، با انجام سیاست مسحور شدند، که سیاستمداران ما را به سمتناامیدی، زیرا مردم دیگر ارقام مشابه را نمی خواهند. آنها از منطقه آسایش خود رانده می شوند. توده مردم امروز هم در زندگی شخصی و هم در زندگی عمومی خواهان اخلاق و کرامت هستند و تشخیص می دهند که سیاستمداران یا کسانی که مسئول نهادها هستند نماینده چنین آرزوهایی نیستند. نمونه بارز آن اتفاقی است که در مورد کسانی که در طرح کمک هزینه ماهانه قضاوت می شوند، می افتد. ارزش های پاتریمونیالیسم و مشتری گرایی قدیمی برزیل و همچنین عدم مشارکت سیاسی به نام ارزش هایی مانند عزت، اخلاق و صداقت شخصی و عمومی مدفون می شود. این امید است. این یعنی پاکسازی کشور.
آیا این نگرش یک کشور جوان است؟
اکثر تظاهرکنندگان بین 14 تا 35 سال سن دارند. برزیل امروز نه جوان است و نه پیر. کشوری بالغ است. این بخش از جمعیت ممکن است حتی تحصیل نداشته باشد، اما از طریق اینترنت به اطلاعات دسترسی دارد. آنها نظر سازان جدید هستند، زیرا به شکل گیری جهان بینی والدین و پدربزرگ و مادربزرگشان کمک می کنند. به طوری که به گفته Datapopular، 89٪ از جمعیت برزیل از تظاهرات حمایت می کنند و 92٪ مخالف هر نوع خشونت هستند.
خشونت، چه توسط پلیس یا توسط شورشیان، آیا وقتی صحبت از تظاهرات در مقیاس بزرگ می شود اجتناب ناپذیر است؟
می توان آن را کنترل کرد، اما هر جنبش توده ای امکانخشونت در کارناوال ریو امسال، طناب Bola Preta بیش از 1.8 میلیون نفر را به خیابان ها برد. غارت شد، آشفتگی، مردم مریض شدند، تحت فشار قرار گرفتند و زیر پا گذاشتند. در میان جمعیت هم راهزنان و هم طرفداران وندالیسم به خاطر خرابکاری بودند. و اگر در این شرایط، گروهی مرتکب تخلف شود، کنترل از بین می رود. در ماه ژوئن، پلیس نظامی عمداً اعمال خشونت آمیز و جنایتکارانی را با انگیزه های مختلف انجام داد. در تظاهرات گسترده قبلی، که بسیار متفاوت از اینها بود، مانند Diretas Já و تشییع جنازه رئیس جمهور تانکردو نوس، به دلیل حضور فرماندهی و رهبری از سوی تظاهرکنندگان، مکانیسم امنیتی داخلی وجود داشت. الآن نه. از آنجایی که صدها رهبر وجود دارد و فرآیند ارتباط با واسطه شبکه های اجتماعی انجام می شود، کنترل دشوارتر است.
آیا پس از رعد و برق ربایی سکوت اختیار کردید؟
در اول، من باید با خیال راحت بازی می کردم، اما دو هفته بعد خیلی می ترسیدم، زیرا ریسک واقعی را انجام می دادم. به همین دلیل ریو را ترک کردم. پیام مستقیم بود: "در مصاحبه ها از پلیس نظامی ریودوژانیرو بد صحبت نکنید". آدم رباها اسلحه نشان دادند، اما به من حمله فیزیکی نکردند، فقط از نظر روانی به من حمله کردند. بعد از رفتن برگشتم تا در مناظره شرکت کنم. من یک دانشمند هستم و حق دارم آنچه را که مطالعه می کنم و همچنین روزنامه نگار بیان کنمنمی تواند سانسور را بپذیرد من این قسمت را به عنوان حمله به آزادی بیان و نه به شخص من طبقهبندی کردم. من نمی توانم سکوت کنم، زیرا حق آزادی بیان را نقض می کنم، حقی که به سختی به دست آمده است. چشم پوشی از آزادی بیان و مطبوعات به معنای دست کشیدن از حاکمیت قانون دموکراتیک است.
آیا مقامات پلیس به دنبال شفاف سازی این قسمت از شما بوده اند؟ آیا پذیرش وجود داشت؟
چندین بار. پلیس مدنی ایالت ریودوژانیرو (PCERJ) و وزارت عمومی ریودوژانیرو (MPRJ) در حال انجام تحقیقات خوبی هستند. آنها همچنین با راهنمایی های خاص به من کمک زیادی می کنند. از ابتدا هر دو نهاد در رابطه با پرونده من و من به عنوان یک انسان بسیار ادراکی بودند.
با وجود عقب ماندگی ها، شما بر کلمه امید اصرار دارید. آیا ما شاهد از سرگیری مدینه فاضله هستیم؟
برای ساختن آینده ای بهتر به چه چیزی اعتقاد داشته باشیم؟ من یک مدینه فاضله شناسایی می کنم، اما، عجیب، یک مدینه فاضله غیرانقلابی، یک مدینه فاضله طبقه متوسط که می خواهد و در ایجاد جامعه نقش دارد. تا آن زمان، جامعه برزیل خود را به عنوان یک طبقه متوسط تصور نمی کرد، تنها بر اساس تقسیم بین افراد بسیار ثروتمند و بسیار فقیر بود. ایده کاهش نابرابری اجتماعی غالب بود، اما فکر نکنیم که در برزیل طبقه متوسط برای حداقل 20 سال غالب بوده است - بنابراین، من با این موضوع مخالفم.مفهوم جدید طبقه متوسط این افراد بیشتر از مصرف می خواهند. آنها خواهان کار آبرومندانه، احترام، امکان تحرک اجتماعی، بیمارستان های خوب، مدارس، حمل و نقل هستند. 6>
نهادها باید به روی صدای خیابان ها باز شوند و ما باید خواهان تحقق این امر باشیم. دانشگاه من اخیراً جلسه شورای دانشگاه آزاد برگزار کرده است. اولین بار بود که این کار انجام می شد. و اکنون معترضان می خواهند همه جلسات علنی باشد. ممکن است. کافی است به اشکال جدیدی از مشارکت بیندیشیم که مانند فرآیند ارتباطی امروزی نمی توانند از بالا به پایین، بلکه افقی باشند. این افراد بیشتر از مصرف می خواهند. آنها کار آبرومندانه، احترام، امکان تحرک اجتماعی، بیمارستان های خوب، مدارس، حمل و نقل می خواهند. آنها می خواهند با آنها خوب رفتار شود - زیرا همیشه با آنها بد رفتار شده است - و برای این کار باید از پول عمومی به خوبی استفاده شود، بنابراین آنها فساد را محکوم می کنند.
وقتی به آینده نگاه می کنید، چه آیا در افق می بینید؟
من یک گیجی عمومی و یک امید در عمل می بینم که فقط از جوانان سرچشمه نمی گیرد، زیرا متعلق به 90 درصد جمعیت برزیل است. حتی بدون ترک خانه، مردم از طریق رایانه و تلفن همراه خود عمل می کنند، زیرا مجازی بودن احساسات واقعی را تولید می کند. Oاحساس رفتارهای واقعی ایجاد می کند (گاهی اوقات جمعی مانند تظاهرات). این یک شبکه بسیار پر جنب و جوش است.
چگونه وسیله نقلیه ای به اندازه اینترنت بدون مرز بین شهروندان، قدرت و سیاست وحدت ایجاد می کند؟
از طریق احساسات و امکان گفتار مستقیم، بدون واسطه.
می توانید در مورد رابطه خود با حقوق بشر بگویید؟
من از سال 1982 در دفاع از حقوق فردی، جمعی و پراکنده فعالیت می کنم. شغل من دفاع از مردم در برابر دولت در سه سطح است: شهرداری ها، ایالت ها و اتحادیه فدرال.
همچنین ببینید: با حرفه ای هایی آشنا شوید که مقرون به صرفه تر کار می کنندشما پیرو آیین هندو، بودیسم تبتی و تصوف هستید. این فلسفه های شرقی تا چه حد به شما در درک جامعه شناسی شهرها کمک می کنند؟
من هندی تبار هستم و همچنین با مطالعه آثار اقتصاددان هندی آمارتیا سن، برنده جایزه، به این فلسفه ها نزدیک شدم. جایزه نوبل اقتصاد در سال 1998 برای ایجاد مفهوم اقتصاد همبستگی. او چگونگی زنده ماندن هزاران فقیر در هند را بررسی کرد و به قدرت همبستگی مرتبط با دینداری پی برد. این جریانهای شرقی باعث میشود جامعهشناسی شهرها را بر اساس یک احساس درک کنم: شفقت. بدون احساسات، احساس گناه یا ترحم برای کسی، اما با عشقی سرشار از همه چیز و همه. یاد گرفتم هرگز قضاوت نکنم. من سعی می کنم منطق و انگیزه های دیگران را از دیدگاه آنها درک کنم. من نیازی به موافقت ندارم